🔻 فوتبال خرم‌آباد و باشگاه خیبر، قصه‌ای از عشق، اراده و فراموشی است؛ روایتی از بازیکن‌های قدیمی که از زمین‌های خاکی و سنگلاخی این شهر، با پا‌هایی پینه‌بسته و رویا‌هایی بزرگ، خود را به قله‌های فوتبال ایران رساندند.
🔻آن‌ها که روزگاری با توپ‌های کهنه و لباس‌های مندرس زیر آفتاب سوزان یا باران‌های سیل‌آسای لرستان عرق ریختند، حالا نامی شدند در تاریخ این دیار. خیبر، نه‌فقط یک تیم، که نماد غرور و ایستادگی مردمانی است که با دست‌های خالی، قلب‌هایی پر از امید ساختند.
🔻تماشاگرانش، شعله‌هایی از شور و وفاداری‌اند؛ مردمی خونگرم که در سرمای استخوان‌سوز زمستان و گرمای طاقت‌فرسای تابستان، با پای پیاده یا هر وسیله‌ای که در دسترس بود، خود را به ورزشگاه می‌رساندند تا فریاد‌هایشان لرزه بر تن حریفان اندازد و تشویق‌هایشان روحی دوباره به بازیکنان بخشد.
🔻امروز، بازی‌های خیبر چون مخدری ناب، لحظه‌هایی از نسیان و سرخوشی به این مردمان محروم هدیه می‌دهد. در میان غرش سکو‌ها، با هر گل و هر پیروزی این تیم ریشه‌دار، درد و رنج کمبود‌ها و نامرادی‌ها به باد فراموشی سپرده می‌شود.

🔻خیبر، فراتر از یک باشگاه، دارویی است برای روح‌های خسته؛ جرعه‌ای از سرمستی که محرومیت‌ها را در سایه می‌برد و قلب‌ها را با غرور و شادی پر می‌کند. اینجا، فوتبال بهانه‌ای است تا مردم، علی‌رغم نداشتن امکانات و رفاه، برای لحظاتی همه نداشته‌هایشان را فراموش کنند و غرق در رویا‌هایی شوند که روزمرگی از آن‌ها دریغ کرده است.
🔻خیبر، آیینه‌ی روح بزرگ این مردم است که با هر سوت آغاز بازی، زندگی را زیبا‌تر می‌بینند و با هر برد، طعم شیرین پیروزی را جایگزین تلخی‌ها می‌کنند.

 

🖋 آرش کاظمی

Loading

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *